مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 1 آبان 1402 ساعت 07:002023-10-23سياسي

نوربالا| مشهد نمی بری نبر، اما یک قول به من بده


قرار بود باهم برای زیارت به مشهد برویم.

آقا مهدی خیلی سرش شلوغ بود و نمی دانست چطوری به من بگوید که نمی توانیم برویم.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، ماه های مهر و آبان روزهای پرخاطره ای برای همسر شهید مهدی باکری است.

روزهایی که صفیه مدرس مهیای شروع یک زندگی خاص می شد و زندگی ای که پایان مبارکی داشت و ختم به شهادت فرمانده لشکر عاشورا شد.

خاطره ای از همسر شهید باکری را در ادامه می خوانیم.

چند بار برنامه ریزی کردیم تا سفری به مشهد داشته باشیم.

اما آقامهدی آنقدر سرش شلوغ بود که نشد برویم.

یک بار قرار بود باهم به مشهد برویم.

در واقع آخرین زیارتی که آقامهدی می دانست زیارتی در کار نیست.

او راه می رفت و فکر می کرد! می خواست حرف بزند، اما نمی دانست چطوری شروع کند.

بالاخره سکوت را شکست و گفت: صفیه! بنشین روی چهار پایه نشستم.

چهارزانو جلوی من نشست.

دو دستم را در دستش گرفت و گفت: اول بگو ناراحت نمی شی بگم؟! گفتم: بگو! ناراحت نمی شم.

گفت: نه! قول بده! گفتم : باشه، قول می دم.

گفت: حلام کن! من قول داده بودم مشهد ببرم یا تو را به سفر حج بفرستم، اما کار آنقدر زیاد است و سرم شلوغ که نشد برویم.

و این بار هم نمی توانیم برویم مشهد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا| مشهد نمی بری نبر، اما یک قول به من بده

نوربالا| مشهد نمی بری نبر، اما یک قول به من بده